شهر Krat؛ مرثیهای بر یک رؤیا
کرات که در ابتدا قرار بود به آرمانشهری رؤیایی تبدیل شود، حال توسط همان رؤیاپرداز (Geppeto) و غول چراغ جادو (سنگ Ergo) رو به نابودی و زوال است. این شهر در ظاهر معمولی، توسط دانشمندی به نام ژپتو که در ابتدا رویای شهری از جنس آینده را داشت، حال تبدیل به یک کابوس شده است.
داستان بازی لایز آف پی: اورچر، درباره یک مرثیه است؛ مرثیهای بر آرمانشهر رؤیایی ژپتو. هر گوشهوکنار این شهر، از خیابانهای بارانزده و قبرستان گرفته تا باغوحش و حتی شهربازی آن، همگی بوی خون میدهند و مرثیهسرایی میکنند.
طراحیهای هنری لایز آف پی: اورچر بهقدری درجهیک و یکهتاز هستند که میتوانید تنها با گشتوگذار در محیط بازی و حتی بدون نگاه، مطالعه و درنگکردنی عمیق، با روح جهان آن بهخوبی ارتباط بگیرید. از طرفی در کنار این نقاشیها و رنگآمیزیهای زیبا و چشمنواز، پیادهسازی صحیح و دقیق فضای این اثر که منجر به یک محیط کاملاً بههمپیوسته و یکپارچه شده است، موجب باورپذیری و واقعی جلوهکردن هر چه بیشتر آن شده است.
مکمل این جلوههای بصری زیبا و فضای بههمپیوسته و کاملاً یکپارچه، موسیقی متن شاهکار این اثر است که در کنار خیابانهای تیرهوتار این شهر که با خون رنگآمیزی شدهاند، اشکال و صورتکهای رنجور، مشغول روایتگری هر یک از مکانها و شخصیتها است.
موسیقیها علاوه بر اینکه در نوع خود فوقالعاده محسوب میشوند، طوری باروح اثر آمیخته شدهاند که جدا کردنشان کاری غیرممکن به نظر میرسد. از سوی دیگر، داستان و روایت بازی نیز در امر فضاسازی، ارائه شخصیتها و بنا کردن پیرنگ و روایت بسیار خوش درخشیده و باعث شده تا یک بستر مناسب برای طراحان و کارگردان شکل بگیرد و بتوانند آنچه برای بهتر شدن بازی ضروری است را انجام داده و اثری ایدهآل ارائه دهند.
بازی به خوبی میتواند روایتگری کند. برخی شخصیتهای مهمی که مدت زیادی انتظار آنها را میکشیدیم و این انتظار موجب فراموشی و جایگرفتن آنها در گوشهای از ذهن شده بود، ناگهان به شکلی غافلگیرکنندهای وارد قصه میشوند. طراحان مراحل بازی نیز از این استعداد نویسنده در طراحی مرحله بهره بردهاند و در هر بخش بازی با لحظات غافلگیرکنندهای همچون خالیشدن زیر پا، بیرون پریدن یک دشمن و موارد اینچنینی روبهرو میشویم.
در امر ایجاد تعلیق نیز Overture بسیار میدرخشد. بهعنوانمثال، از ابتدای زمانی که وارد باغوحش شهر کرات میشوید، صداها، نامهها و همچنین ردپاهایی از شخصیت Markiona مرتباً به گوشتان میرسند یا پیشروی شما قرار میگیرند؛ بنابراین در تمام طول مدتی که در باغوحش در حال گشتوگذار هستید انتظار روبهروشدن با این شخصیت و مبارزه با او را دارید و در نهایت کمی جلوتر با او مبارزه خواهید کرد.
پس از مواجهه و مبارزه با شخصیت مارکیونا، شخصیت اصلی بهوضوح و با شفافیت هرچهتمامتر، قانون اول پاپتها را میبیند و درک میکند؛ «همه پاپتها باید تحت امر خالق خود باشند». همانطور که در این مثال ملاحظه کردید، در Overture بیشترین تمرکز بر آگاهسازی و بخشیدن روح انسانیت به شکلی کامل و هرچه تمام به شخصیت نیمهانسان-نیمه پاپت، پینوکیو است. در باسفایت بعدی ما با یکی دیگر از وجوه انسانی که پینوکیو باید از طریقش در مسیر انسان شدن قرار بگیرد مواجه میشویم. شما در حین مبارزه با رهبر گروه Sweeperها، مدام شِکوِه و گلایههایش از کیمیاگران را میشنوید؛ گروهی که رنج و شکنجه زیادی را به او تحمیل کردند. این کاراکتر متوجه میشود تنها توهمی از کنترل، اراده و فرماندهی را داشته و در نهایت، فرمانبردار و برده افراد بالادستی خود است.
بسته الحاقی اورچر، لایز آف پی را به یک اثر کامل و بیشازپیش غنی تبدیل کرده است. قدمهایی که ما و پینوکیو در کنار یکدیگر به سوی گذشته بر میداریم تا به حقایق پی ببریم، میتواند مسیری باشد که پینوکیو طی آن بیشازپیش به ذات خویش پی میبرد.
ماشین قتل انسان-پاپت
معنی جمله «فرم و محتوا باید در یک راستا باشند»، میشود گیمپلی بازی لایز آف پی: اورچر. پینوکیو کیست؟ یک موجود انسان-پاپت و ماشین کشتار ژپتو؛ ماشینی که ژپتو بهقدری به وی ایمان دارد که او را برای اجرای دستورات خود، با خیالی راحت روانه شهر کرات میکند. ژپتو به ماشین کشتار خود (پینوکیو) بهقدری اعتماد دارد که میداند اگر تنها مقصود و هدفی که باید پینوکیو به آن برسد را به او اعلام کند، میتواند راه خود را در کوچهها پر پیچ و خم شهر کرات بیابد و با هر موجودی که سر راه اوست به مبارزه بپردازد و هر چیزی که در این مسیر نیاز دارد را خود بهتنهایی و بدون هیچ راهنمایی بیابد. اما بزرگترین اشتباهی که ژپتو مرتکب آن شد و در نهایت به مرگ و نابودی او و پسرش Carlo انجامید، دادن مقدار بیش از اندازه اختیارات و توانایی به P بود.
حال بیایید در ابعاد بزرگتر به این مخلوق ژپتو و تواناییهایش نگاه کنیم تا بهخوبی متوجه شویم که انتخاب ژانر سولزلایک برای این اثر صرفاً یک تصمیم سلیقهای یا انتخابی به علت محبوبیت یک ژانر نبوده است. جستوجو و مسیریابی، اکتشاف و توانایی استدلال و استنتاج، مبارزه با انواع و اقسام دشمنان و باسها و انتخاب میان راست و دروغ، همگی توجیه داستانی و فرمی دارند. انتخاب این ژانر هرگز توسط کارگردان اثر نبوده، بلکه داستان و فرم ایجاب میکردند که ژانر این بازی باید سولزلایک باشد ولاغیر.
تمامی مکانیکها و سیستمها این بازی، در حالی خود بهصورت جداگانه توجیه داستانی، فرمی و منطقی دارند، در کنار یکدیگر به شکلی عالی طوری کار میکنند که جداسازی اجزای گیمپلی نیز مانند جداسازی دیگر بخشها برای بررسی مشکل است، طوری که گویی از ابتدا این اثر به شکل یکتکه خلق شده است.
در بسته الحاقی اورچر، سلاحها و قابلیتهای نو و جدید بسیاری نیز اضافه شدهاند که میتوانید در مسیر مبارزه با باسهای سرسختی که مشابهشان را بهسختی میتوانید بیابید، استفاده کنید. در پایان این نکته را باید ذکر کرد که کارگردانی کاتسینهای این بازی به شکلی هنرمندانه انجام شده و به طور کامل، میانپردهها در خدمت اثر هستند.
در پاسخ به نگرانی طرفداران مبنی بر اضافه شدن درجههای سختی مختلف، به شما اطمینان میدهم که گیمپلی این بازی بهقدری متعادل است که اضافهشدن این قابلیت هیچ صدمهای به تجربه کلی وارد نخواهد کرد و با خیال راحت میتوانید به تجربه اثر بپردازید و از آن لذت ببرید.