سال ۲۰۲۵ احتمالا یکی از دست و دلبازترین پنجرههای زمانی در جدیدترین نسل سرگرمی محبوبمان است؛ چیزی شبیه به غول چراغ جادو که بدون هیچ محدودیتی از برآورده کردن آرزوی گیمرها دست نمیکشد و حالا حالاها هم بیخیال نخواهد شد. خدایان ویدیوگیم در زمانی که هیچکس انتظارش را نداشت و بازهم در قالب شدو-دراپ (همانگونه که نوسازی «نینجا گایدن ۲» را بهدستمان رساندند) حالا یکی از شاهکارهای تاریخ صنعت بازی را نوسازی کردهاند؛ چهارمین نسخه از مجموعه الدر اسکرولز که با نام «آبلیویون» آن را میشناسیم. اثری نامیرا از شخص شخیص تاد هاوارد و تیم فخیمهاش در استودیو Bethesda که حالا و بهلطف هنر استودیو Virtous نوسازی شده است.
تیم Virtuos Studios را نباید دست کم گرفت. استودیویی پر شده از افراد با استعداد که از نقش برجسته در تولید ریمستر بازیهایی همچون بایوشاک (Bioshock Collection)، ریمستر دارکسولز (Dark Souls Remastered)، ریمستر سری بتمن آرکام گرفته تا بازسازی Metal Gear Solid 3 و حالا هم ریمستر الدر اسکرولز آبلیویون، روند روبهرشد خود را حفظ کرده و هر روز بهتر از قبل میشود. محصول جدید این تیم، ریمستر الدر اسکرولز آبلیویون اما خاکروبی از عتیقهای بینهایت ارزشمند است که آن را برای نسلهای جدید برق انداخته که در مرمت شکافهایش، چندان موفق نیست. همراه بررسی تهران رایان باشید.
در ریمستر بازیها، دو رویکرد مهم وجود دارد؛ بعضی از ریمسترها صرفا جلوههای دیداری و شنیداری بازیها را نوسازی میکنند؛ مثل ریمستر Legacy of Kain . برخی دیگر اما فراتر میروند و با هدف ارائه بهترین تجربه ممکن از بازی منبع خود، در مولفههای گیمدیزانی آن دست میبرند. TES IV: Remastered (ریمستر آبلیویون) در دسته دوم قرار میگیرد.
در بررسی این بازیها که در جنبههای گیمدیزاینی اثر منبعشان دست بردهاند، دیگر صرفا نوسازی گرافیکی محصول ملاک بررسی نیست، و انتظار داریم که خالقان نسخه ریمستر، حالا که در گیمدیزاین وارد شدهاند، این اصلاح و بهبود را در تمامی جنبههای مشکلدارِ بازی منبع لحاظ کنند و «تمامی» مشکلات طراحی بازی اصلی را پوشش دهند.
بهلطف تیم Virtuos Studios، حالا بهترین زمان ممکن برای شیرجه در جهان آبلیویون فرار رسیده است. فقط کافی است دکمه New Game را بزنید، چشمتان به جمال امپراتور اوریهل سپتیم افتاده، مونولاگ جاودانه عالیجناب پاتریک استوارت را بشنوید و در امواج موسیقی جرمی سول به پرواز دربیایید. بله؛ آبلیویون حالا جادوییتر از همیشه انتظارتان را میکشد. مخصوصا که حالا و در نسخه ریمستر شده، به تمامی بستههای الحاقی آن دسترسی دارید و چیزی از قلم نیفتاده.
ریمستر الدر اسکرولز آبلیویون، تجربهای عجیب است. اگه شما هم مثل من هزاران ساعت دراسکایریم زندگی کرده باشید، تجربه دوباره آن جنس از ماجراجویی، یادآور ملاقات با دوستی قدیمی خواهد بود؛ گشت و گذار در دشتهای وسیع، کاوش در غارها، کمپها، مخفیکاری از ترس مواجهه با دشمنهای جدید و در نهایت پیدا کردن آیتمها، پیشرفت کاراکتر و بهبود بازیکن در منحنی یادگیری، عین به عین آن طعم لذیذ ویدیوگیمی را به زیر زبان میآورد که بابتش باید از استودیو ورچس ممنون باشیم.
انتظار نداشتم که با چنین شدت و اینچنین غیرمنتظره، دوباره به آن ماجراجوییها پرتاب شوم و دوباره جادوی فرمول تاد هاوارد در خلق سندباکس و تجربیات نقشآفرینی را تحسین کنم؛ فرمولی که حتی در استارفیلد هم بهخوبی اجرا شده بود و تجربه بازی را لذیذ میکرد. ریمستر آبلیویون هنوز هم با تکیهبر چینش تصادفی و ایجاد خودبهخودی ( Procedural Generation) جایگشت-محور غارها، کمپها و سایر فعالیتهای جانبی تکیه میزند. چیزی که همیشه رفیق گرمابه و گلستان تاد هاوارد در طراحی بازیهای نقشآفرینی/جهانباز بوده و از دگرفال (Daggerfall) تا ماروویند (Morrowind)، اسکایریم، فالاوتها و استارفیلد، در تمامی بازیهایش تکرار شده و در ریمستر آبلیویون هم وجود دارد.
اگر این بازی، اولین تجربه شما از مجموعه الدر اسکرولز است، لذت از آزادی عمل بالا، حس اعتیاد آور و دوپامینسازِ ماجراجویی، کشف ناشناخته و پیشرفت در جهانی پر شده از پاداش و اسرار، چیزی است که آن را در ریمسترِ آبلیویون پیدا میکنید. احساسی که پایه و اساس محصولات تاد هاوارد بوده و میبینیم که این ریمستر، چقدر خوب از میراث شاهکار بتسدا محافظت کرده است. دلتان میخواهد یک دزد زیرک، قاتلی خونسرد، سلحشوری دلاور یا یک جادوگر بذلهگو باشید و افسانهتان را هر طوری که دلتان میخواهد رقم بزنید؟ آبلیویون در سال ۲۰۰۶ این امکان را فراهم کرد و نوسازی آن، دوباره این فرصت را فراهم کرده است.
بازی نسبت به نسخه کلاسیک، سیستم سطحبندی تازهای دارد که تحت تاثیر اسکایریم، با انجام یک سری از فعالیتها مثل مخفیکاری، تیراندازی با کمان و شمشیرزنی، هر یک ازمهارتهای شما را بهتر میکند. نتیجتا اولین تغییر مهم بازی نسبت به آبلیویون ۲۰۰۶، به تغییرات سیستم پیشرفت بازیکن برمیگردد. اما متاسفانه هنوز مشکل عدم تطابق پیشرفت دشمنان (پیشرفت دشمنان در شاخصهای قابل اندازهگیری همچون میزان نوار سلامتی و میزان آسیبزنیشان به بازیکن) همگام با میزان پیشرفت سطح بازیکن وجود دارد و حل نشده است؛ در نتیجهاش و در درجات سختی بالا، با یک مشت دشمن اسفنجی و لاستیکی طرفیم و در درجات سختی پایینتر، با دشمنانی شکننده و بازیکنی غیرقابل مهار بدل میشوند.
تلاش استودیو Virtus برای اصلاح سیستم مبارزات در عین تحسینبرانگیز بودن، متاسفانه کافی نیست. نباید فراموش کرد که اسکلتبندی این بازی هنوز هم بر پایهی موتور گرافیکی Gamebryo است چرا که ناسلامتی با یک «ریمستر» طرفیم؛ و برای تجربه آبلیویون با سیستم مبارزاتی جدید و عمیق باید منتظر بازسازی (ریمیک) آن باشیم؛ با این وجود اما تیم وریچس یک سری تغییرات در میزان تاثیرپذیری انیمیشن دشمنان از ضربات بازیکنان ایجاد کرده است؛ تغییری که قطعا بهروانتر شدن مبارزات بازی منجر شده اما همچنان باگهای مربوط به هیتباکس (بازه تاثیر ضربات دشمن) وجود دارد و اساس سیستم مبارزات بازی، هنوز با محوریت انتظار کشیدن بازیکن برای حمله دشمن، عدم اصابت ضربه دشمن، ورود دشمن به ریکاوری فریم و واکنش گیمر محدود میشود.
سادهاش کنم، هنوز با کامبت سیستم کلنگی آبلیویون طرفیم که حالا اندکی از کلنگی بودن کامبت سیستم اسکایریم هم با آن ترکیب شده و باگهای هیتباکسیاش هنوز هم حرص درار هستند! جدا از ساختار مبارزات، تمامی سیستمهای بازی هنوز هم مثل ساعت کار میکنند و در خدمت غوطهوری بازیکن و ایجاد حس ماجراجویی، حرف ندارند؛ موضوعی که باز هم باید بابتاش به استودیو ویرچس آفرین گفت. بعد از رویکرد اساسی الدر اسکرولز ماروویند در ساختار ایمرسیو-سیمگونه و بهرهگیری از مشخصههایی همچون عدم وجود علامتگذاریهای مرسوم روی نقشه که بازیکن را به مسیریابی از طریق تابلوهای محیط سوق میداد، آبلیویون با کم کردن جنبههای شبیهساز و حرکت جدی بهسوی مشخصههای نقشآفرینی، برجستهترین ویدیوگیم ژانر نقشآفرینی در این سری به حساب میآید و تمامی مولفههای این ساختار، در نسخه ریمستر شده عالی کار میکنند.
ریمستر آبلیویون یک نوسازی گرافیکی تمام عیار بهشمار میرود؛ تیم وریچوس با بهرهگیری از ابزار آنریل انیجن 5 و سوار کردن شاخصههای این موتور گرافیکی بر اسلکتبندی فنی آبلیویون کلاسیک، تمامی جزئیات بازی را جلا میدهد. علاوه بر بازآفرینی مدلسازی کاراکترها و محیط، با نسخهای بهبود یافته از رابط کاربری بازی آبلیویون طرفیم که یکی دیگر از بهبودهای نسخه ریمسترشده نسبت به بازی اصلی است.
این وسط اما مشکلاتی مثل خشک بودن انیمیشنهای جدید، افت فریمها، کرش کردنها و سایر مشکلاتی که حالا پای ثابت مخلوقات آنریل انیجن 5 هستند، متاسفانه دامنگیر ریمستر آبلیویون هم شدهاند. کنار نوسازی بصری، جلوههای صوتی هم بهبود پیدا کردن هنوزم ترکیب محیطهای جادویی آبلیویون با موسیقی جاودانهی جرمی سول، نقش خاطره میزند. صحبت از شاهکارهای موسیقیایی جرمی سول در آبلیویون و اسکایریم خود نیازمند مقالهای جدا است و نمیخواهم صرفا با اشارهای کوتاه به قطعات جاودانه این دو بازی، ارزش کار تیم صوتی بازی را پائین بیاورم؛ اما نباید از عملکرد لایق تحسین استودیو ویرچس در نوسازی جلوههای صوتی بازی را نادیده بگیریم که در این زمینه هم عالی کار کردهاند.
آبلیویون یک ریمستر باکیفیت است که با با حفظ دیانای آثار بتسدا، در عین مشکلاتی هرچند کوچک در بهبود مشخصههایی همچون بخش مبارزات، ساختار پیشرفت کاراکتر (که مشکلاتش به درجه سختی محصول سرریز میکنند) و یک سری ایراد فنی، در نهایت موفق میشود آن تجربه ناب از نقشآفرینی و ماجراجویی را در اختیار نسل جدید مخاطبان قرار دهد. بازی هنوز هم جادویی، اعتیادآور، دوستداشتنی و کلاس درس طراحی بازیهای سندباکس از ژانر «نقشآفرینی» است. اگر به این سبک از ویدیوگیم علاقه دارید، در تجربه The Elder Scrolls IV: Oblivion Remastered تردید نکنین؛ چرا که که آروارههای آبلیویون، بیصبرانه منتظرتان هستند.